جدول جو
جدول جو

معنی قلعه سلیم - جستجوی لغت در جدول جو

قلعه سلیم
(قَ عَ سُ لَ)
دهی است از دهستان کیار بخش بروجن شهرستان شهر کرد، واقع در 28هزارگزی باختر بروجن و 3هزارگزی راه بروجن به شلمراز. موقع جغرافیائی آن دامنه کوه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 229 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی محلی قالی و جاجیم بافی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ عَ یِ)
این قلعه در ممسنی و در شرق فهلیان واقع است و آن را دزسپیدنیز گویند. کوهی است منفرد و هیچ کوهی بر آن مشرف نیست. از چهار طرف راه دارد. بالای آن کوه کشت و زرع میتوان نمود. جنگل فراوان از بلوط و انجیر و بادام کوهی و انار و انگور داشته و پنج چشمه آب دارد. (جغرافیای غرب ایران ص 130). رجوع به قلعۀ اسفیددز شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سَ / سِ)
دهی است از بخش نجف آباد شهرستان اصفهان، واقع در 8هزارگزی جنوب خاور نجف و 5 هزارگزی شوسۀ نجف آباد به اصفهان. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 1525تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، انگور، سیب زمینی، زردآلو، توت، سیب، هندوانه، پنبه و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. راه ماشین روو دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
نام ولایتی است و جایی نیز هست که غار کیخسرو آنجاست. (برهان). نام قلعه ای است که در آنجا تخت و جام کیخسرو بوده و اسکندر بدانجا رفته پادشاه آنجا را سریری گفتندی، اگر بمناسبت تخت است سریر عربی است و فارسی نیست. (آنندراج) (انجمن آرا). رجوع به سریرافراز شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ رُ تَ)
دهی است از دهستان مال اسد بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد، واقع در 6هزارگزی جنوب اتومبیل رو چقلوندی به بروجرد موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن سردسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 120 تن است. آب آن از چشمه ها و محصول آن غلات، صیفی، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش و سیاه چادر بافی است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفۀ اسدیان هستند و زمستان به قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ خَ)
دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 24هزارگزی خاور الیگودرز و 4هزارگزی شمال شوسۀ الیگودرز به گلپایگان. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 335 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، لبنیات، پنبه، چغندر و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی و جاجیم بافی است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است جزء دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران، واقع در 3هزارگزی خاور ورامین کنار راه شوسه و راه آهن. این ده در جلگه قرار گرفته و هوایی معتدل دارد. سکنۀ آن 431 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، صیفی و چغندرقند و شغل اهالی زراعت است راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ یِ)
دهی است از دهستان گله دار. بخش کنگان شهرستان بوشهر، واقع در 89هزارگزی جنوب خاور کنگان و 4هزارگزی راه مالرو پس رودک به بیرم. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرمسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 96 تن است. آب آن از قنات و چاه و محصول آن غلات، تنباکو و پیاز و شغل اهالی زراعت است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ ؟)
دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر، واقع در 8هزارگزی جنوب باختری شوشتر و 6هزارگزی باختر راه تابستانی شوشتر به بندقیر و کنار خاوری رود شطیط. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری است سکنۀ آن 150 تن آب آن از کارون و محصول آن غلات، برنج، صیفی، کنجد و شغل اهالی زراعت است. راه در تابستان اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سُ)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاه، واقع در 10هزارگزی باختر کوزران و یک هزارگزی نظر گاه. موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 120 تن است. آب آن از چشمه کوچک. و محصول آن غلات، حبوبات، دیم، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد و تابستان اتومبیل میتوان برد. گله داران در زمستان به گرمسیر حدود سرقلعه میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سُ لَ)
ده کوچکی است از بخش کن شهرستان تهران. سکنۀ آن 60 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا